امريکا از اين موضوع باخبر است که برخي از گروههاي مخالف دولت دکتر روحاني از تحريمهاي جديد چماق خواهند ساخت و اين موضوع دولت روحاني را براي رسيدن به توافق با اضطرار هر چه بيشتر روبرو خواهد کرد و غرب مي تواند امتيازات بيشتري را از دولت يازدهم کسب کند.
به گزارش
هفت چشمه به نقل از
دانا، برنامه اقدام مشترک يا همان "توافق نامه ژنو" در يکسال گذشته در صدر مهمترين رخدادهاي ايران و جهان بوده و بسياري از سياستمداران دنيا را به خود مشغول کرده است
.
رويکرد تعاملي که دولت يازدهم از ابتدا اتخاذ کرد اميد فراواني را در جامعه بمنظور حل و فصل برخي و گوشه اي از مناقشات بين المللي انقلاب اسلامي در بين دوستان داخلي و خارجي بوجود آورد.
محصول اين راهبرد، نگاشته شدن توافق نامهاي است که نقاط مثبت، منفي و صد البته تاريکي دارد که بايستي منصفانه و بدور از جنجال هاي حزبي و سياسي آنرا بررسي نمود.
براي بررسي اين توافق نامه، مخالفان بايستي ابتدا به يک سوال اساسي و تعيين کننده پاسخ دهند و آن اينکه آيا نيت رئيس جمهور روحاني در رابطه با توافق نامه خيرخواهي ملت ايران بوده است يا بدخواهي؟(هر چند جواب مثبت اين سوال راهبرد اشتباه دولت را توجيه نخواهد کرد)
پاسخ به اين سوال مي تواند ذهنيت برخي از گروههاي مخالف و موافق دولت را نسبت به واژه "نقد" تصحيح نمايد.
رايزني هاي وزير محترم امورخارجه در يکسال گذشته با طرفهاي امريکايي و غربي و رسيدن به برنامه اقدام مشترک ژنو توانست اين ذهنيت را در مردم جهان تقويت نمايد که اگر با امت اسلامي ايران با احترام و موازنه اي برابر برخورد شود نظام اسلامي ايران رويکردي متقابل در پيش مي گيرد و اساسا جمهوري اسلامي بدنبال تنش زايي و مخاصمه گرايي نمي باشد همچون که در توافق سه جانبه ترکيه برزيل و ايران در سالهاي گذشته آنرا به نمايش گذاشت.
از سوي ديگر اين توافق نامه توانست براي دولت تازه نفس ايران "زمان" بخرد تا هر چه سريعتر خود را در ميدان قوه اجرايي کشور پيدا کند.
به اعتقاد نگارنده ايالات متحده در 35 سال گذشته بيشينه ي قدرت خود در بحثهاي نظامي، فرهنگي و اقتصادي عليه ملت ايران بکار گرفته است و به هيچ عنوان در هيچ بازه ي زماني بما تخفيف نداده است و بقول معروف هر آنچه در چنته داشته بکار گرفته است.
بر همين اساس بايد اذعان داشت که ايالات متحده نمي توانست فشاري بيشتر از سالهاي 91 و 92 بر ملت ما تحميل نمايد به عبارت ديگر قله ي زورگويي امريکا در سال 91 رونمايي شد.
برنامه اقدام مشترک توانست اين قله را سرشکن کند و بر کوزه ي تحريمها ترک بزرگي بيندازد و به افکار عمومي جهان اين واقعيت را ياداور شود که ايران از منطق مستدل محکم و منطقي برخوردار است و مسئوليت هر اقدام خرابکارانه بر عهده ي امريکايي هاست.
به علاوه اگر به هر دليلي توافق جامع بين دو کشور حاصل نشود مردم عزيز کشورمان دولت يازدهم را مقصر نمي دانند بلکه ايالات متحده را مسئول اين عدم توافق خواهند يافت؛ اما امريکايي ها با تغيير زمين بازي سعي فراواني دارند تا تمام مضراتي را که به آن اشاره داشتم تا سطح بسيار زيادي براي خودشان تقليل دهند.
به نظر مي رسد در اين زمينه آنها توانستهاند به موفقيتهاي نسبي و گاهي بزرگ دست پيدا کنند؛ قطبيده کردن جامعه و گروههاي سياسي با بهره گيري از پروژه مذاکره يا عدم مذاکره و به خيايان کشاندن مردم، عليه نظام يکي از اهداف شوم آنهاست که صدالبته با هوشياري رهبر انقلاب اين سناريو در نطفه با شکست روبرو شد.
مسئله بعدي که امريکايي ها با خباثت از آن بهره مي برند گنجاندن راههاي دَررو در مفاد توافق نامه ژنو است؛ مواضع آقاي ظريف در قبال تحريمهايي که پس از عملياتي شدن برنامه اقدام مشترک اتخاذ شده است يک نقد و سوال جدي را متوجه تيم مذاکره کننده ايراني مي کند و آن اينکه آيا شما درزهاي توافق نامه را نديده بوديد؟
وزارت خارجه در قبال تحريمهاي امريکا هيچگاه نتوانسته است اقدام متقال و هم سطح عليه امريکا اتخاذ نمايد و تنها به بيان اين جمله که تحريمها خلاف "روح" توافق نامه است بسنده کرد.
در واقع ما توافق نامه اي را امضا کرديم که خواسته هاي طرف مقابل از ايران کاملا شفاف و بدون ابهام است اما خواسته ها و مطالبات ما از 1+5 نامشخص و با ابهام فراوان است.
توافق نامه اي که روح آن حق هر اقدام تجاوزکارانه و ظالمانه اي را براي امريکا به رسميت مي شناسد و طرف ايراني را در موضع انفعال! قرار مي دهد چه معنايي دارد؟
بنظر مي رسد طولاني شدن روند توافق جامع و تحريمهاي يکساله اخير به تيم مذاکره کننده و افکار عمومي ايرن و جهان درزهاي توافق نامه ژنو را نمايانده است.
با اطمينان کامل و شناخت متقابل از ماهيت امريکا و جمهوري اسلامي ايران مي توان تحليل داشت که توافق جامع هرگز عملياتي نخواهد شد اما بر فرض محال اين نگراني بايستي براي دولتمردان وجود داشته باشد که اگر درزهاي برنامه ي اقدام مشترک را نبينيم با درهاي توافق جامع ربرو خواهيم شد و منافع ملي را در سطح بسيار بالايي قرباني خواهيم کرد.
به علاوه خيرخواهي شخص رئيس جمهور بايستي بر همگان روشن باشد و تمام گروهها بايستي به تيم مذاکره کننده کمک نمايند تا نظام اسلامي تجربه ي موفق و گران سنگي را در اين زمينه با کمترين آسيب پشت سر بگذراند.
صدالبته امريکا از اين موضوع باخبر است که برخي از گروههاي مخالف دولت دکتر روحاني از تحريمهاي جديد چماق خواهند ساخت و اين موضوع دولت روحاني را براي رسيدن به توافق با اضطرار هر چه بيشتر روبرو خواهد کرد و غرب مي تواند امتيازات بيشتري را از دولت يازدهم کسب کند.
بنابراين از تيم مذاکره کننده و همه گروههاي که دلبسته نظام و انقلاب هستند انتظار مي رود با درک اين واقعيت و سناريو از تقابل جناحي و حزبي پرهيز نمايند؛ البته دوستي هاي خاله خرسي در اطراف رئيس جمهور هر رزو با اظهارات نابجا و منفعلانه از جمله امکان پذيرش پروتکل الحاقي کار را بر نمايندگان ملت در ميز مذاکره سخت تر خواهند کرد.
اين افراد سعي دارند با پا گذاشتن بر منافع ملت منافع سياسي و حزبي اشان را تامين نمايند؛ اکنون اين عده در تلاش هستند تا به دکتر روحاني بقبولانند که شکست در مذاکرات به معناي ريزش آراء ايشان در دوره بعد خواهد بود و اگر دلسوزان انقلاب بتوانند حمايت همه جانبهاي از رئيس جمهور در مقابل اين سناريو داشته باشند منافع ملي قطعاً برآورده خواهد شد.
ابوالفضل چمندي
انتهاي پيام/ط